عَلـَی البَـدَل
آنچه به عنوان تاریخ می شناسیم، مجموعه اسنادی است که هر کدام به “وقوع” رخدادی اشاره دارند. رخدادهایی که “وقوع” یا “عدم وقوع” هر کدام تأثیری مستقیم بر شکل امروزین جوامع داشته و یا میتوانسته داشته باشد. رخدادهایی که در موقعیت خود یا روزمره و”عادی” بوده اند و یا مهم و “تاریخی” .
“وقوع” یا “عدم وقوع” یکی از این رخداد ها چه تغییری میتوانسته در جامعه ی دیروز و یا امروز ما ایجاد کند و چه چیز هر کدام از این دو احتمال را به عرصه واقعیت کشیده است؟...
هژمونی همان که غالب رخدادها را رقم می زند و ما لاجرم پذیرای آن می شویم.
رسانه ابزار تاریخ است، ابزار فرادست است و سندیت آنچه رسانه منتقل می کند در گرو صداقت اطلاعاتی است که در خود به عنوان بخشی از تاریخ محفوظ داشته. اسناد تاریخی (از قبیل سندِنوشته، عکس، ویدئو و صدای ضبط شده) تا چه اندازه “حقیقت” را ثبت و حفظ کرده اند و می کنند؟
چقدر میتوان به ماهیت یک نوشتهی تاریخی، یک عکس یا زاویه دید عکاس آن، یک ویدئو و زاویه دید تصویر بردار یا نگرش تدوین گر آن و یا یک صدای ضبط شده و شرایط حاکم بر فضای ضبط شدن آن اعتماد کرد؟
ما انتخاب می کنیم.
انتخاب در اصلِ خود، پذیرفتن چیزی و همزمان رد کردنِ غیر از آن چیز است. تمام آن اطلاعاتی که ما به عنوان “واقعیت” پذیرفتهایم، نتیجه ی بی شمار انتخابی است که در مواجهه با اسناد مختلف تاریخی به آن ها دست زده ایم.
مواجهه با آنچه فرادستی با ما انجام می دهد/ مواجهه با سیر رفتار هژمون/ مواجهه با “تردید”، “قیاس” و نهایتاً “تعلیق”.
آن چه اتفاق می افتد، پیامدش اتفاق بعدی را رقم می زند.
روایتی که ممکن است دگرگون باشد. نه از باب تحریف تاریخ، نه از باب رسانه، بلکه از باب اتفاق...
آن چه رخ داده، آنچه می توانست رخ ندهد، آن چه موجب رخ دادن اتفاق بعدی می شود. و آن که تصمیم به وقوع یا عدم وقوع آن اتفاق گرفته... ساز و کاری که تا عمقِ اساسی ترین روابط انسانی رخنه کرده و گویی وقوع یا عدم وقوعِ “آن چه هستیم” (یا شاید حتی خودِ آن چه هستیم) را رقم می زند و سایه ای ناپیدا و همیشگی بر تمام این ماجرا گسترده است، گویی که هر ارتباطی تنها در این سایه سار ممکن خواهد بود.
سوال اصلی این است : آیا جامعه هیچ به احتمالِ وقوعِ “آن چه می توانیم باشیم” می اندیشد؟
الهه آتش نژاد / مجموعه علی البدل