منظره هایی بر منظره
لزوم پرداختن به " منظره " در عصر حاضر که عمدتا شاهد ویرانی تجسد متعارف منظره طبیعی و جایگزینی اش با عوارض دست ساخته ها و مصنوعات بشر قرن 21 هستیم، نیازی به توضیح ندارد. و چه بسا که همین تحولات، تعاریف نوینی از اطلاق های متعدد این واژه به دست دهند.
اگر تا همین نه چندان بیشتر مراد از جایگاه منظره در پهنه طبیعت، افق چشم انداز مرتعی سبزبا فراز و فرودهای کوه و تپهو دشت بود، حالا دیگر برج های سر به فلک افراشته حائل بر افق نگاهمان که زیر دود و الودگی ترافیک شهری پنهان شده، منظره نگاه ماست. از اینروست که برداشتهای معاصری از مفاهیمی چون مدینه فاضله و مدینه فاسده نیز مدر مقوله منظره بخوبی مصداق می یابند.
از سوی دیگر درهم تنیدگی واژه ها و مباحث بروز بینارشته ای " منظره" نیز از این قاعده مستثنا نمانده و متاثر از بسترهای قدرتمندی چون فرهنگ، هویت ، ملیت، تاریخ و سیاستنیز همچنان قابل بررسی می باشد. عرصه هایی چنان فراخ که مرزهای معمول رسانه های سنتی و تفکیکهایشان را در نوردیده اند و گستره بیانب نوینی را بدعت گذاشته اند.
سحر صمدیان
بخش پژوهش ماه مهر